https://subgate2.ir/anime/3293
می، آیکو، آسامی و ناگی توی خونه ی می درحال پختن شیرینی بودن و وقتی که ناگی یاماتو رو دنبال میکنه یه پیام از کای دریافت میکنه که ازش میخواد اگه خواست همدیگه رو توی پارک ببینن. وقتی یاماتو به پارک میرسه میفهمه که این پارک جایی بوده که اونها برای اولین با همدیگه آشنا شدن. بعد اینکه یکم با همدیگه حرف زدن کای از یاماتو میپرسه چرا اون، کسی که همیشه به نظر میرسید از بودن کنار آدمای اطرافش لذت میبره اولین کسی بود که بعد مدرسه به پارک میرفت. یاماتو اقرار کرد که اون کسیه که عادت کرده بود یه آدم دمدمی مزاج باشه؛ کسی که هیچ شخصیتی نداشته و فقط خودشو برای رضایت دیگران تغییر میداده. کای به یاماتو میگه که اون عادت کرده بود از همه شهر متنفر باشه، ولی از یاماتو ممنونه چون اون الان همه چیو زیبا میبینه. کای به اون اطمینان میده که اون شخصیت مخصوص خودشو داره، و یاماتو اعتراف میکنه که بعد اینکه با می ملاقات کرده اون فهمیده که چقدر تنها بوده. کای بعد از اون توی ایستگاه اتوبوس به مگومی بر میخوره. اونها شروع به صحبت میکنن و بعد کای به اون میگه که اون خیلی آدم باحالیه بخاطر اینکه همیشه با خودش رو راسته. مگومی ولی اونو میزنه و کای ناراحت و دلخور رو تنها میذاره. وقتی مومو برمیگرده، مگومی از صدمه زدن به کای ابراز پشیمونی میکنه و وقتی که مومو بهش میگه که کای اونو دوست داری خجالت زده میشه. توی خونهی می، شیرینی ها آمادهان. مادر می، می و یاماتو رو از خونه میندازه بیرون و یاماتو می رو بغل میکنه و بهش میگه خوشحاله که اون همراهشه. اونها با همدیگه غروب خورشیدو تماشا میکنن و دست در دست هم باهمدیگه قدم میزنن.
برای نمایش لینک دانلود زیرنویس لطفا صبر نماید تا صفحه بصورت کامل بارگذاری شود
بخش نظرات